زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

زهرا (دختر دوست داشتنی ما)

77. سیزده بدر سال 92 و مسافرت دسته جمعی

دختر گلم امسال اولین سیزده بدری بود که ما تنها نبودیم . امسال سیزده بدر خانواده ما( من و پدر و شما دختر گلم)، یایا فروغ و دایی مهدی و دایی امید، خانواده دایی پدر( دایی شاپور و نادیا جون و شایان و محمدرضا گل)، خانواده عمه پریچهر( عمو پیمان، عمه پریچهر، سالار جون)همگی 12 فروردین با ماشین  عمو پیمان راهی سفر شدیم. پشت ماشین را پتو زدیم و قالی پهن کردیم و هرکی رختخواب و وسایل پیکنیک آورد. خلاصه پشت ماشین دنیایی برای خودش داشت. حدود 10 صبح 12 فروردین حرکت کردیم . ناهار را کنار دریاچه ملاقرود خوردیم. حدود یک ساعتی کنار دریاچه بودیم و بعد تصمیم گرفتیم بریم سمت  ابیانه... حرکت شروع شد و چون توی مسیر مرتب جاهای قشنگ و خوش آب و ه...
13 فروردين 1392

76. پیکنیک در کنار پل شهرستان - مرکز بازی فروشگاه حامی

دختر گلم عزیز دلم آنقدر این عید و سال نو 92 به ما خوش گذشت که هر روزش یک ماجرای جدید بود.  دختر گلم عزیز دلم آنقدر این عید و سال نو 92 به ما خوش گذشت که هر روزش یک ماجرای جدید بود. روز ششم و هفتم عید منزل عمه پریچهر و عمو پیمان بودیم و شما کلی با ارسلان وقت گذراندی. سالار هم که یک هم بازی برای شما بود. امسال بابا منصور و مامان افسر ( پدر و مادر پدر) همراه با پدر برزگ و مادربزرگ پدر از روز 28 اسفند مشهد بودند و امسال کنار ضریح آقا امام رضا(ع) سال نو را شروع کردندو تاریخ برگشتشان 14 فروردین است. روز هشتم عید مجدد ما به خانه یایا فروغ برگشتیم و ظهر ناهار غذا درست کردیم و رفتیم پارک پل شهرستان و کلی آنجا شما بازی کردی و با دا...
8 فروردين 1392

75.سال نو – بازدید از آبشار سمیرم – زیارت آرامگاه های سید محمد و امامزاده قاسم

دختر گلم مطمئن هستم که امسال سال نو و تحویل  سال نو 92 برای شما هم خاطره انگیز بود. امسال سال تحویل منزل یایا فروغ بودیم و کنار خانواده من سال نو را تحویل کردیم   دختر گلم مطمئن هستم که امسال سال نو و تحویل  سال نو 92 برای شما هم خاطره انگیز بود. امسال سال تحویل منزل یایا فروغ بودیم و کنار خانواده من سال نو را تحویل کردیم.  چقدر همگی خوشحال بودیم و چقدر به همه خوش گذشت. سر سفره هفت سین کلی عیدی گرفتی برعکس هر سال که فقط  من و پدر به شما عیدی می دادیم. البته ما به شما کادو می دادیم برای همین وقتی همه به شما پول عیدی می دادند تعجب کرده بودی که چرا همه به شما پول می دهند و من برات توضیح دادم اینها کادوی شما ب...
4 فروردين 1392

74. ماجراهای تیام و امیرارسلان

تو پست های قبلی گفتم که  خدا به عمو امیر و زن عمو ندا یک گل پسر داد. اسم این گل پسر امیرارسلان است. ما این گل پسر را اولین بار درست شب چهار شنبه سوری که رسیدیدم اصفهان دیدیم.    تو پست های قبلی گفتم که  خدا به عمو امیر و زن عمو ندا یک گل پسر داد. اسم این گل پسر امیرارسلان است. ما این گل پسر را اولین بار درست شب چهار شنبه سوری که رسیدیدم اصفهان دیدیم. از همون لحظه اول شما خیلی خیلی از دیدن این نی نی کوچولو  خوشحال شدی و یک لحظه از ارسلان جدا نمی شدی. قسمت جالب ماجرای خریدن ارسلان از پدر و مادرش  بود که شما به زن عمو 2100 تومان پول دادی و ارسلان شد پسر ما. شما به ارسلان شیرش را می دادی یا وقتی گریه ...
2 فروردين 1392
1